نومه
در بیکران آسمان به دنبال خداوند می گردم در حالی که اگر در آن پای گذارم از وحشت عظمت اش نمی دانم چه کنم
براستی در بیکران عالم مانند ذره نوری تنهای تنها سیر کنی زیباست
ولی از فراق و دوری دوستان و عزیزان دل انسان به تنگ خواهد آمد
در حالی که زیبایی ترسناک و غریبی دارد.
هم به خودت می رسی و هم از خودت دور می شوی
به خودت میرسی که جز خودت کسی دیگر را تا مدت مدیدی نخواهی دید
از خودت دور می شوی چون ناچیز بودن خودت را در این عالم حس خواهی کرد
وقتی انسان به ستاره ای فروزان بنگرد وجودی در حال سوختن را می بیند که به زودی از عشق خداوند در خودش می رمبد و پس از آن اعتراف به نیست بودن می کند ولی خداوند آن وجود بی وجود را اسبابی ایجاد کننده و نابود کننده در این عالم قرار می دهد.
و این همه اش عشق است
عشق
نومه
یا محول الاحوال
گاه دیدارها ، گاه فراق ها ، گاه محنت و رنج ها ، گاه شیرینی و خوشی ها و باز تویی و تو ...
گاهی از زبان دیگران حرف تو را می شنوم و گاهی از رفتار دیگران مخاطبم را تو می بینم یا الهی و ربّی
نومه
بلند مرتبه ترین نعمت خدا به بنده هاش نیاز است
اگر نیاز نباشد بندگی نخواهد بود اگر بندگی نباشد وجود نخواهیم داشت
لایک
سلام
چرا کم پیدایید ؟
کارم تو بیابوناست برا همون